تعطیلاته تابستون
سلااااااااام به فرشته های کوچولوم؛
ببخشیدخیلی وقته به وبلاگتون سرنزدم ....فکرنکنیدتنبل شدم ،ماشاا....شماوروجکها هرروزکه بزرگترمیشیدمسئولیتتونم بیشترمیشه
البته یه کوچولوهم سرم به فضامجازی (لاین وتلگرام)گرم بوده ولی باورکنیدبه خاطرشما مدام گوشیموخاموش می کنم که بیشتربه شمابرسم.
خب حالابریم سراصل مطلب :
اوایل شهریور رفتیم سبزوار،آخه عروسیه نوه عموی بابا ؛آرزوجووون بودهمه ی فامیل بابایی جمع بودن عمومصطفی شونم اومده بودن ،کلی خوش گذشت .
ازسبزوارم بادخترعموی بابا وشوهرش رفتیم مشهد ؛مه یاس جووونی عزیزدلم تواولین بار که اومدی زیارت امام رضا(ع) زیارتت قبول ولی خیلی اذیت کردی ،من حتی نتونستم برم زیارت،محمدیاسین جوونم تودومین بار که اومدی زیارت ؛اولین باریک سالت بود که اومدی پابوس امام رضا(ع)؛زیارت شماهم قبول ،ان شاا...درپناه امام رضا(ع)همیشه سالم وشادوخوشبخت باشید.الهی آمین
حالامسافرت به روایت تصویر:
دسته جمعی بعدعروسی اومدیم علی آباد یکی ازروستاهای سبزوار ،جای باصفاوقشنگیه بعدناهارتصمیم گرفتیم که همگی شب همونجابخوابیم ؛ولی بزرگترها وقتی کوچولوهاشونوخوابوندن تاصبح بازی (قایم موشک،وسط بازی،هپ و...)کردند من وبابایی هم همینطور بعدنمازصبح خوابیدیم کلی خوش گذشت.
نیشابور(مقبره ی خیام وعطار)
مه یاسی کلی ذوق کرده سوار اسب شده
وقتی ازمشهدبرمیگشتیم برای خوردن ناهاراومدیم توی این باغ قشنگ وپرازمیوه روزبه یادموندنی بود.
وااای این چیه دیگه چطوری ام خوردنش خوش به حالشون دندون دارند.