محمدیاسین جووونم پنجمین سالگردزمینی شدنت مبارک
تولد تولد تولدت مبارک محمدیاسین جوونم ان شاا...صدوبیست ساله بشی نه صدوبیست سال کمه ان شاا...هزارساله بشی
محمدیاسینم من وبابایی بیست وسوم مرداد روزی که خدا تونازنین وبهمون داد وزندگی من وبابایی روشیرین تر کرد یه جشن کوچیک وچهارنفره گرفتیم
الههی من فدای توبشم چقدر روزها ،ماههاو سالها زودمی گذرن وماشاا....چقدر بزرگ ومردشدی
خیلی دوست داری هرچه زودتر بزرگ بشی این رویایه تموم بچه هاست ،مدام مییای دستتو میبری بالا میگی مامان بیا قدامونو اندازه بگیریم که کی بزرگتره منم مجبورم دستموپایین تر ازتو بیارم که تو به خودت ببالی که قدت بلندتر ازمنه
منم بعضی وقتها که بدغذایی میکنی بهت میگم آخ آخ قدت کوتاه شده سریع مییای غذا میخوری.
الههی من فدای توبشم یک بار حالت خیلی بدبود حالت تهوع داشتی با اینکه دکترهم رفتی ولی تادوروز استفراغ می کردی یک بیماری ویروسی بود.باناراحتی میگفتی مامان من دیگه پنج سالم نیست ،صفرسالمه ببین چقدر کوچولوشدم.
ماشاا...خیلی باهوشی اگه یک بار خونه ی یکی از اقوام بریم واسه باردوم که داریم مسیرومیریم سریع میگی داریم میریم خونه فلانی
چندتا شعروسوره قرآن یادگرفتی ،تاپنجاه میتونی بشمری وساعت وتاحدودی بلدی آفرین به توپسرباهوشم
ولی خدانکنه آدم جلوت یک حرفی بزنه چون یادت نمیره بعضی وقتها خیلی خطرناک میشه
هنوزم یک سری کلمه ها وفعل هارواشتباه تلفظ میکنی من عاشق نمکی حرف زدنتم
یکبار دستتو به قابلمه داغ زدی میگفتی دستم سوزید
یکبارهم یک کبوترداشتی مریض شد مدام میگفتی کبوترم میموره
وقتی کبوترت مرد ،اومدی روسرش نشستی وشروع کردی گریه کردن مدامم اشکات وپا ک می کردی که من نفهمم ،منم گریه ام گرفت واومدم بغلت کردم تادوروز وقتی صحنه گریه کردنت یادم می اومد حالم بدمیشد الهههی فدایه پسرمهربونم بشم
بعضی وقتها ح رو خ تلفظ میکنی مثل هواروخوا تلفظ میکنی
اصلا هم جرات ندارم من مه یاس گلی ودعوا کنم سریع مییای میگی واسه چی بچه رو دعوا کردی ،سریع بغل میکنیش
بعضی وقتها که با،بابایی میری بیرون وقتی برمی گردی خونه بغلم می کنی ومیگی مامانی دلم برات تنگ شده بود
یکبارمه یاس جوونی خورده بودزمین پاش زخم شده بود گریه می کرد دلت واسش سوخته بود توهم براش گریه می کردی.
الههههی قربون دل مهربونت برم من
بعضی وقتها ازپس زبون تو کسی برنمییاد ماشاا...حاضرجوابم هستی
بابایی مریض شده بود بهت گفتم بابایی رواذیت نکن حال نداره تودرجوابم گفتی اگه مریضه چرانمیخوابه گوشیشو بردارم
هرچی ازتو وشیرین زبونی هات بگم کمه خیلی دوست دارم نفس مامان
پانزدهم تیر هم تولدبابایی جووون بودکه مصادف بودباعیدفطر ان شاا....بابایی مهربون همیشه سلامت باشی وخداوند عمرطولانی وباعزت بهت بده
الههههههههههههی آمین
ماخیلی دوست داریم. خیلی