عید95
سلام به گلهای باغ زندگیمون محمدیاسین ومه یاس جوونم سال 94 باتموم خاطره های خوب وگاهی بد جای خودش وبه سال 95داد.
سال تحویل ساعت هشت صبح بود من وبابایی تاصبح باهم بیدار موندیم وسال 94 روبدرقه کردیم وبه سال 95 خوش آمدگفتیم ان شاا...امسال سال خوب به دور ازغم وغصه برای همه باشه،الههههی آمین
من هرروزشاکرخدای مهربون هستم به خاطرزندگیه خوبی که دارم ،همسرمهربونم ومخصوصافرشته های نازم که هرچه قدرخداروشکرکنم بازم کم وامیدوارم همسرخوب ومادر مهربون باشم که ان شاا...هستم خب بگذریم من عاشق بهارم خیلی فصل قشنگیه همه جاسرسبز ،پرازشکوفه است
من وبابایی مسافرت رفتن وخیلی دوست داریم مخصوصا بابا ،تاچندروزتعطیل میشه حتما باید یه طرفی بره آب وهوا عوض کنه
ماتعطیلاته نوروز رفتیم گرگان پیش بابابزرگشون ،دایی وخاله خیلی خوش گذشت محمدیاسین جوون توفاطمه روخیلی دوست داری به خاطراینکه شمادوتاهمسنید.
خب حالا بریم سراغ عکسامون:
سفره هفت سینمون(ماهی هامون چندساعت بیشتردووم نیاوردن)
الهههی من فدای پسرنازم بشم قربون ژست گرفتنت
اینجا سوادکوه واین هم دخمل شیطون بلا که همیشه لبخند رولباش
جنگل زیبای النگدره
وااااااااااااااااااااای الهههههههههههههی من فدای توبشم ورووووجک
دریای بندرگز
عباس آبادبهشهر خیلی جای قشنگیه
29 فروردین روز ارتش حرم امام خمینی ، فداااااااااااااااااای محمدیاسین جوونمممممممم برم من
واااای ازدست تو دخمل شیطون
مه یاس گلی ومهرسا جوون وحسیبا جوون(نوه عموهای بابا)درحال تاب خوردن توپتو توسط عموحسین وعمو محسن،مه یاسی چه ذوقی کرده الههههی فداش بشم من