مه یاس دکترمیشه
توآشپزخونه بودم، محمدیاسین اومدپیشم به من گفت مامان بیا ببین مه یاس ودکترش کردم متوجه نشدم چی میگه
مه یاس تواطاق روپای عمه میترابود رفتم ببینم چی شده دیدم محمدیاسین عینک اسباب بازی شو گذاشته روچشم مه یاس
الهی فداتون بشم.خوشکل های من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی