بدون عنوان
محمدیاسین جوونم از12روزگیت که مامان بزرگ ازپیشمون رفت .شبهاتاصبح گریه میکردی من وبابایی نمی تونستیم آرومت کنیم پیش چندتادکتربردیمت می گفتندتاکولیک شیرخوارگی داری به خاطردل دردت که گریه می کنی.فقط توپتوکه تابت می دادیم آروم بودی حتی توگهواره هم آروم نبودی ،من وبابایی مجبوربودیم تاصبح توپتوتابت بدیم تاآروم باشی،بااین حال طفلک بابایی مجبوربودصبح بره سرکارخیلی اذیت میشد،حتی یک شب که مریض شده بودوحالش بدبودتوروتا6صبح توپتوتابت می داد درضمن مه یاس گلی ام مثل تو ازتاب خوردن توپتوبدش نمیاد. &nb...
نویسنده :
مامانی
2:53