زندگی عاشقانمونزندگی عاشقانمون، تا این لحظه: 15 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره
محمد یاسین جوونمحمد یاسین جوون، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره
مه یاس جوونمه یاس جوون، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

الماس های درخشان زندگی مامان وبابا

روزهای زیباکنار فرشته های نازم.....

سلام به فرشته های کوچولوم  الهی مامانی فدای شما فرشته های ناز بشه،که هرروزکه میگذره شیرین ترمیشید. محمدیاسین جوونم وقتی شیرین زبونی می کنی بغلت میکنم ،میبوسمت ومیچلونمت ،توهم بهم میگی:ابه بلم کن دیه (اهه ولم کن دیگه) محمدیاسینم ،مه یاس جوون خیلی دوستت داره هرجاکه میری دنبالت مییاددیروزرفتی بیرون مه یاسم اومدپشت دروایستاد وشروع کرددرزدن وگریه کردن که بیاد پیش تو پسرگلم البته توهم خیلی مه یاس ودوست داری مییای پیشش میشینی میگی :عروسک من، آبجیه من وقتی هم گریه میکنه مییای میگی جانم چیه گلم ،سریع بالش برمی داری میذاری روپات تابخوابونیش،الهی من فدای جفتتون بشم بعضی وقتهاهم شیرین زبونی هات حرص درمییاره ،بهت میگم یاسین این ...
5 تير 1394

بهترین روز فراموش نشدنی

عشق مقدس ترین بهانه برای زندگی است باسبدی پرازگلهای یاس به سویت می آیم باورکن ماههاست که زیباترین جملات رابرای امروزکنارگذاشتم اما الآن همه ی جملات فرارکرده اندبی وزن وبی هواآمدم بگویم: قشنگ ترین تصویرعمرم عکس نازنینی ازنخستین دیدن توست. وخوش آهنگ ترین آهنگ عمرم یادگاردلنشین اولین خنده ی توست. همسرعزیزم سالگردازدواجمون مبارررک.   سلام به گلهای یاسم ،محمدیاسین ومه یاس جوونی94/3/12پرازخاطرات واتفاقهای قشنگه،مهمترینش جمعه85/3/12سالگردیکی شدن دلهای من وبابایی و87/3/12باسفربه خونه ی خدا زندگیه مشترکمون وشروع کردیم. دیروزبابایی که ازسرکاراومد خونه9 تاگل رزبه مناسبت نهمین سالگردعقدمون گرفته بو...
13 خرداد 1394

روزت مبارک عشقم.......

همسرعزیزم: ازوقتی شریک زندگیم شدی هرروزبیشترازدیروزدوستت دارم،وجودنازنینت بهترین تکیه گاه ومهربانیت بزرگترین دلیل برای زنده بودن من است. می دانم که می دانی که من عاشقت بودم وهستم وهمیشه عشق من هستی وخواهی بود،به ذهنم سپرده ام که غیرازتوبه کسی فکر نکند وبه چشمانم یادداده ام که جزتونبینند همسرمهربانم به خاطرتمام خوبیهایت بردستانت بوسه می زنم واین روز را به همراه ثمره های عشقمون به توبهترینم تبریک میگیم.    ای همدم تنهاییم به وسعت قلب مهربانت دوستت دارم.               تقدیم باعشق به بهترین مرد دنیا       ...
11 ارديبهشت 1394
5444 12 16 ادامه مطلب

چشم وچراغهای خونمون

سلام به فرشته های کوچولوم ،محمدیاسین ومه یاس جووونی الهی قربونتون برم که هرروز که می گذره شما خوشگلای من شیرین تر میشید همش دوست دارم بغلتون کنم ؛ببوسمتون واینقدربچلونمتون که جیغتونو دربیارم. مه یاس گلی خوشگلم معلم خیلی خوبی برام بودی ،من باگریه کردنت می فهمم  چی میخوای جات وخیس کردی،گرسنه اته،دلت دردمیکنه،خوابت مییاد.... البته وقتی هم که مشکل نداشته باشی باخودت بازی می کنی ومی خندی   خیلی راحت سینه خیز میری بعضی وقتها هم که خسته میشی غلت میزنی اینجوری نیم مترخودت رو می بری جلو؛شدی جاروبرقی خونه چون دوست داری همه چیز رو بادهن کوچولوت تست کنی. با اسباب بازی هاهم خیلی قشنگ بازی می کنی مخصوصا"ماشی...
6 ارديبهشت 1394

تعطیلات عید 94

سلام به محمدیاسین ومه یاس جووونی گلهای باغ زندگی من وبابایی می دونید امسال برای من وبابایی سال خیلی خوبیه به خاطروجودشمافرشته های کوچولو که زندگیه ماروهزاربرابرشیرین ترکرده،سال نو تون مبارررک  ماامسال تصمیم گرفتیم مسافرتمون زودتر شروع کنیم به خاطراینکه قراره به چند شهر سفرکنیم روز اول عید با هم به عیدی عمه زینب وعمومصطفی وبزرگهای فامیل رفتیم،شبم شام خونه ی عمو مصطفی دعوت بودیم روز دوم بارسفربستیم ورفتیم گرگان خونه ی باباجوونی روزهفتم عید با،بابابزرگشون ودایی همسفر شدیم وباهم به خراسان رضوی سفرکردیم ، برای عروسی پسرعمه ی گرامی     که کلی ام خوش گذشت وسیزده بدرم همه ا...
22 فروردين 1394

خداحافظی باسال 93وسلام به سال94

محمدیاسین ومه یاس جووونم گلهای باغ زندگییم میدونین سال 93 باتمام خوبی ها وبدی ها،خوشی ها وناخوشی ها ،گریه ها وخنده هاش داره جای خودش وبه سال 94  میده امسال برای من وبابایی سال خوبی بودبه خاطراینکه خدا بهمون مه یاس جوونی روداد حالا مروری برخاطرات امسال به روایت تصویر تولد5سالگی هلیاجوونی (ازسمت راست:آقایاسین؛هلیاوملیناجووونی (دخترعموهای آقایاسین ))93/5/21                                                  &nb...
29 اسفند 1393

بوی عید

محمدیاسین و مه یاس جووونم ؛فقط چندروز تاسال نو مونده ؛منم خداروشکر باکمک بابایی خونه تکونیمو تموم کردم البته توپسر خوشگلمم خیلی بهم کمک کردی آخه به  کارخونه خیلی علاقه داری،خریدامونم به سلامتی تموم شده. حالاشرح ماوقع؛به روایت تصویر   محمدیاسین جوووونم درحال شامپوکشیدن مبلها آقایاسینم، دیروز بردمت حموم  ؛تلفن زنگ زد اومدم تلفن وجواب بدم برگشتم توحموم وااااااااای چشمت روز بد نبینه تمام شامپو ها ونرم کننده ها روخالی کرده بود ی کف حموم البته اولین بارت نبود ما عادت کردیم به شامپو؛مایع دستشویی خالی کردنت                ...
26 اسفند 1393