دخمل شیطون بلا
سلام به گلهای باغ زندگیه من وبابایی محمدیاسین ومه یاس جوونی ببخشیدبازم دیراومدم تامطلبه جدیدبذارم
به خاطراینکه ماشاا...شماوروجکهاخیلی شیطون بلایید، محمدیاسین جوون توروبایدحلوا حلواکنم روسرم بذارم این دخمله شیطون دست توروازپشت بسته معلمه توهم شده ،شیطونی هاشوبه توهم یادمیده،شماهم مثل یک شاگردخوب به آموزشهای آبجی جون توجه میکنی ودوتایی خونه روبه هم میریزید منم مجبورم خرابکاریهایه شماروجمع وجورکنم.
مه یاس جوونی ماشاا...خیلی فعالی بعدازپاگذاشتن به یازده ماهگی شروع به راه رفتن به طورمستقل کردی
دخمله گلم اولین مرواریدسفیدتوهشتم مهر،اونم ازفک بالا درآوردی که تاامروزشش تادندون داری چهارتافک بالا ودوتا فک پایین ولی دندونهایه تودخمله نازم برعکس محمدیاسین جوون یه کوچولونامنظمه
چندتاکلمه رومیتونی بگی بابا،ماما،یایین،دده،بابای،بیا،به
قربونه دخمله نازم برم که عاشقه دده رفتنه
باآقایون خیلی دیررابطه برقرارمیکنی ولی بابچه هاسریع مچ میشی وشروع به بازی باهاشون میکنی
دوست داری خودت به تنهایی غذابخوری، مهمترازهمه بعدازغذاخوردن کمک مامانی سفره جمع میکنی فدایه دخمله نازم بشم که بااون دستهای کوچولوت کمک میکنی خوشگله من
خدانکنه یه آهنگه شادبشنوی سریع شروع به نانای میکنی
ومهمترازهمه عاشقه حمام وآب بازیی تواین چهارده ماه یادم نمییاد یه بارتوحمام گریه کرده باشی ولی واسه حمام رفتن کلی گریه کردی الهههی من قربونه این دخمل شیطون بلا برم.
حالاشیطونی های دخمل بلابه روایته تصویر:
یکی ازتفریحاتت بالا رفتن ازمیزتلویزیون اونم براحتی ازمیزبالامیری
دخملک درحال پایین اومدن ازمیزاونم بااحتیاطه خیلی زیاد
اینجاهم درحال تست کردنه جنس میزهستی که قابله خوردنه یانه آخه عادت داری هرچیزی که به دستت میرسه روبخوری
اینم داداش محمدیاسینه که ایشونم تجربه ی بالارفتن ازمیزتلویزیون رادارند
دخمل طلاعاشقه صحبت کردن باتلفنی،الکی گوشیه تلفنو برمیداری شروع به صحبت میکنی وقتی سرحالی باغش غشه خنده صحبت میکنی اما، امان ازموقعی که ناراحتی باعصبانیت جیغ میزنی وصحبت میکنی
اینم یه روزتعطیل که رفتیم کویر مه یاس جوونم خوابت خیلی کمه ازصبح که ازخواب بیدارمیشی شایدبعدازظهرچنددقیقه بخوابی،ولی روزی که رفتیم کویرباداداشی کلی انرژی مصرف کردید وچندساعت خوابیدید خداروشکر